+بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان بازم نوبت خانم هاست و خدا رو شکر دارن توی پادکست ظاهر میشن و ازشون چیزی یاد میگیریم. من هر خانمی که میبینم که توی کسب و کارش موفقه بسیار خوشحال میشم و البته تفاوتی بین خانمها و آقایون نیست. اما شاید در عموم بگن که آقای موفقتر از خانومان اما توی پادکست ما خانمها دارن خیلی خوب ظاهر میشن.
مهمان امروز ما خیلی ویژه هستند خانمی که تونستن کارشون…. رو پیدا کنن و بازخوردهای خوبی گرفتن. حدود ۲۰ هزار دنبال کننده در اینستاگرام دارن و دورههای آموزشی زیادی رو هم فروختن.
در خدمت خانم نفیسه شاه بیگی هستیم ملقب به نفس اگر شما از فالوورهای ایشون باشین ایشون رو با این اسم میشناسین خیلی خوش اومدین. کلی ازشون سوالهای جذاب و ریز داریم که ببینیم چطوری کسب و کارشون موفق شده.
-سلام عرض میکنم. ممنونم.
+خیلی ممنون که دعوت ما رو پذیرفتین چون کسایی که تولید محتوا میکنن، میگن که ما زندگیمون رو میذاریم برای تولید محتوا و معمولاً سرشون شلوغ هست. خانم شاه بیگی پیج نفس چی هست؟
-پیج نفس یه جاییه برای کمک کردن به نظم خانمها و اینکه بتونن خونه و زندگیشون رو سر و سامون بدن. برای کمک به نظم دادن به آشفتگیها.
+یعنی آقایون نمیتونن استفاده کنن؟
-چرا اما میتونن به خانمهاشون معرفی کنند.
+اصلا آقایون میتونن منظم باشن؟ من خانمم همیشه از نظم من شاکی هست و و من همیشه میگم نظم یه چیز نسبیه و نظم یه چیزیه که اومده به ما در آسان سازی کارهای روزمرهمون کمک کنه اما اگر قرار باشه خود اون نظم از ما وقت بگیره دیگه بهمون خدمت نمیکنه. مثلاً وسایل توی کشو خیلی فرقی نمیکنه که با چه نظمی چیده شده باشن چون داخل کشو هستن! فکر کنم باید یکی از دورههای شما رو تهیه کنم.
-مسئله دقیقاً همین جاست که قول شما ما نمیدونیم چرا باید اون کشو رو مرتب کنیم و اون چه آسیبهایی میتونه به ما بزنه. ما دقیقاً میایم این چرایی رو میگیم. ما برای خانمها مثلاً این مثال میزنیم که اگر تو صبح که از خواب بلند میشی همش حواست به این باشه که باید غذا درست کنم ظرفا رو بشورم و همه اینها از کلی از پیشرفتهایی که میتونی تو زندگی داشته باشی میافتی. و این خودش باعث افسردگی خانمها میشه و من مثالهایی رو دارم که بانوان میگن ما همش درگیر زندگی شدیم، و نمیتونیم پیشرفت کنیم، اما من خودم آدمی هستم که هم درس میخونم هم حوزه کاریم رو مدیریت میکنم و هم خانه دار هستم.
+چقدر عالی. یه مقدار از خودتون بگین و اینکه چه جوری این ایده به ذهنتون رسید، چند سالتونه و چی خوندید؟ چطور به ذهنتون در واقع خطور کرد که اولین کسی که توی نظم محیطی قراره یه سری آموزشها و یه سری انسانها بده؟
-من نفیسه شاه بیگی هستم متولد ۷۲ معماری خوندم معماری داخلی و یه کاری رو شروع کردم که مرتبط با رشتم باشه. برای اینکه چطوری شروع شد هم ما یه پیجی رو زدیم که بتونیم به خانما بگیم که با همون وسایلی که تو خونه دارن چیکار کنن که وضع و حال خونشون بهتر باشه.
+یعنی مثلاً هارمونی رنگ بهشون میگفتید؟
-بله مثلاً هارمونی رنگ اینکه وسایل شلوغ خونشون رو جمع کنن و…. یا مثلاً متناسب با سایز خونشون میگفتم که باید چیکار کنن و از مشاورهها هم در پیج استفاده میکردیم.
+یعنی کسایی که حرف شما رو گوش میکردن از خونشون فیلم می فرستادن؟
-بله از قبل و بعد تغییر دکوراسیون شون فیلم می فرستادن و ما اینو توی پیج استفاده میکردیم. بعضی از خانمها هم از این فیلما ایده میگرفتن. کلی خودشون استاد شده بودن و میدونستن که الان نفس میخواد کجاها رو گیر بده و راجع به چی صحبت کنه.
+ کار رو رایگان انجام دادین؟
-خصوصی رو نه و یه هزینه خیلی اندک میگرفتیم. اما چیزی که توی پیج بود رایگان بود و ازش استفاده میکردن از اونجایی که من خودم بیست و چند سال فرد شلخته خونواده بودم، یه سری تجربیات خودم رو داخل پیج گذاشتم. و وقتی مراجعین ما عکسهای خونه ها شون رو میفرستادن متوجه میشدن که اون حس و حال بد خونه واسه چیه مثلاً آشفتگی و شلختگی تو خونشون هست یا مثلاً ظرفهای لب پر شون هنوز داخل جا ظرفی مونده. و از اونجا که خودم چند سال تجربه خونه داری داشتم گفتم این تجربیات رو به اشتراک بذارم و به جای اینکه بگم دارم مشاوره نظماسیون میدم به جای دکوراسیون، بهشون میگفتم که مثلاً چی رو باید جابجا کنن. یا چطوری باید رفع انباشتگی انجام بدم و متقاعدشون میکردم.
+در اینستاگرام؟
-بله در بستر اینستاگرام و دایرکت. و بعد از اون کلی بازخوردهای خوب گرفتم و میگفتن که چقدر حال و هوای خونه عوض شده و خانواده متوجه شدن.
+مثلاً شما بهشون میگفتین گلدون رو جابجا کنن؟
-در مبحث دکوراسیون بله مثلاً میدیدم که کلی تابلو کنار هم زدن، و با هم مرتبط نیستن و بهشون میگفتم مثلاً غیر مرتبطها رو حذف کن یا بیارشون پایینتر یا مثلاً چیدمان مبلهات رو عوض کن. ولی در نظماسیون ما اون آشفتگی داخلی رو از بین میبریم چون اگر بخواهیم ظاهر بیرونی مرتبی داشته باشیم باید داخل خونمون هم تمیز باشه و ما خانمها معتقدیم که اگر آشپزخونه مون منظم و مرتب باشه خیلی تمرکز ذهنی بیشتری داریم.
+وقتی آدم از یه متخصص تایید دریافت کنه آرامش بیشتری میگیره و طبیعتاً این باعث شده شما وایرال بشین و مثلاً شما رو به بقیه معرفی کنن و بگن از این متخصص کمک گرفتم.
-اگه بخوام بگم وایرال شدنمون از کجا شروع شد از اولین دوره مقدماتی بود که گذاشتم. من تجربیات معمولی و ساده و ابتداییم رو در قالب دوره ۵ ساعته ارائه دادم. و خیلی چیزی بود که نیازش حس میشد. من اولین دوره رو که فروختم هشت کا فالوور داشتم.
+تبلیغم رفته بودید؟
-بله و با هشت کا فالوور حدود ۱۰۰ نفر دوره رو خریدن که خیلی آمار بترکون و خوبی بود.
+چند سال پیش؟
-چهار سال پیش.
+یه سوال بپرسم همین جا خیلیا میگن که ما از کجا بفهمیم که برای چی ساخته شدیم؟ مثلاً شما معماری خوندید و این حوزه علاقه داشتید و الان ر این حوزه فعالیت میکنین و باهاتونم که صحبت میکردم گفتید هنوز به نقطه دلخواهتون نرسیدید، و این یعنی شما رو به رشد هستید. من از بیرون که نگاه میکنم شما موفقید اما خیلی از خانمها که میخوان یه کسب و کار بیزینس را بندازن و حالشون خوب بشه نمیدونن باید چیکار کنن. شما چیکار کردید که به این ایده رسیدید یعنی تاثیرات دانشگاهی رو داشتید و یه جایی الگویی دیدید؟
مثلاً من تو دورههایی که برگزار میکنم میگن باید چیکار کنیم و من ازشون میپرسم مگه نمیخواید عکاس بشید؟ میگن نه ما میخوایم یه اثربخشی در جامعه داشته باشیم. آدم وقتی از فراغت مالی آزاد میشه میخواد یه کار خوب انجام بده مثل کمک کردن به دیگران، اما نمیدونم باید از کجا شروع کنم من همیشه اول بهشون میگم هرچی علاقه دارید رو بنویسید رو کاغذ باید ببینید رو کدوم حوزه میخواید متمرکز بشید. شما همین کارو کردید یا یهو سر از جای دیگه درآوردید؟
-ببینید دقیقاً میخواستم همینو بهتون بگم آدمایی که میشینن رسالتشونو پیدا کنن آدمای اهمال کار هستن. این از اهمالکاری میاد که من صبر کنم و کارم رو عقب بندازم تا یه روزی بتونم به بهترین نحو انجامش بدم. اتفاقاً خیلی آدما دور و بر من هستن که همین مشکل رو دارن و من بهشون میگم از اولین نقطهای که فکر میکنی شروع هست استارت بزن!
+الان این علاقه است یا تخصص؟
-میتونه هر کدومش باشه. مثلاً تو فکر میکنی الان اگه پیج آشپزی بزنی جواب میده. شروع میکنی و ایدهها توی مسیر به ذهنت میرسه.
نفس که شروع کرد چون هم درس معماری خونده بود و هم تخصصش رو و هم علاقه شو داشت شروع کرد. شروع کردم و علاقه شو داشتم و شما الان تو پیج من دیگه چیزی درباره دکوراسیون داخلی نمیبینی چون در مسیر ایده و راهم رو پیدا کردم. اگر میخواستم بشینم که یه روزی پیداش کنم قطعاً نمی رسیدم.
+من میگم کسی که موفقه شروع کرده حالا تو مسیر ممکنه یکم هرس ش کرده باشه. تو کتاب اثر مرکب هم دقیقاً همینو میگه که شروع کن!
-مثل ماشین خستهای میمونه که ایستاده و بالاخره میتونه یه حرکت رو به جلو داشته باشه و راه بیفته و تو مسیر یه سری چیزا رو پیدا کنه. اون رسالت پیدا میشه.
+میدونی اهمال کاری از کجا اومده من با یه خانمی صحبت میکردم و ایشون کارش آرایشی بود و میخواست تو زمینه رنگ مو تولید محتوا کنه اما میگفت حوزه من اشباع شده و حقم داشت. چون بچهها خودشونو با خفنهای اون حوزه مقایسه میکنن. مثلاً امید فرجی میگفت که من اول که کارو شروع کردم با یه سری تجهیزات ساده و لامپ ساده شروع به ضبط کردم. اما الان کسی که میخواد تو این حوزه کار کنه خودش رو با…… مقایسه میکنه و میگه حداقل ۲ میلیارد سرمایه اولیه لازم دارم یه میلیارد باید تبلیغات کنم.
مثلاً خود امید فرجی میگفت من با خیلیا که صحبت کردم بهم گفتن وارد این حوزه نشو و اشباع شده! به خاطر اینکه رسانه خیلی قوی شده و بچهها خودشونو مقایسه میکنن و این باعث میشه بترسن اما واقعاً اینطوری نیست.
-از نظر من اشباع اصلاً معنی نداره و اگر تو محتوای خوب تولید کنی و تحویل مخاطب بدی مخاطب باهوشه و خودش متوجه میشه.
+من دیجیتال مارکتینگ که میخواستم شروع کنم نشستم مثلاً ۱۰ تا آژانس قوی رو بررسی کردم و با خودم میگفتم چرا مشتری باید بیاد پیش من و نره پیش این ۱۰ تا و البته من باید از مدیران این ۱۰ آژانس کلی چیزی یاد بگیرم. اما الحمدالله شروع کردم به من مشتری خودمو دارم و اونا هم مشتری خودشون. من نمیتونم مشتری اونا رو ارضا کنم و مشتری من هم پیش اونا نمیره.
-تجربه شخصی خودمو در این حوزه بگم به نظر من کار کردن با شماره یکا خوبه اما شماره دوها همیشه بهترن. من یه دفعه با آدمای بزرگ این حوزه کار کردم و پشت دستمو داغ کردم که دیگه برم سراغ بقیه نمیگم انتظاری که داری هم بی تاثیره اما بازم تاکیدم رو شماره دوهاست.
+سردبیر خبر فوری چند شب پیش مهمان ما بود. ایشون میگفت مردم دیگه کم کم از اون رسانههای بزرگ دارن میرن به سمت رسانههای کوچیک و مثلاً تو اخبار فرهنگی و سیاسی و… بیشتر دنبال رسانههای کوچک و اینفلوئنسرها هستند تا خبرگزاریهای بزرگ. بعد از گرفتن ایده فهمیدین این میتونه کارتون باشه اما قبلش چطوری تولید محتوا میکردین؟
-من اون زمان گوشی آیفون داشتم و متن نگار روی گوشی خودم نصب نمیشد و با گوشی خواهرم پستام رو ادیت میکردم و اینم بگم، به نظرم بهتره خانما بدونن اون موقع که من کارم رو شروع کردم یه پسر ۶ ماهه داشتم و در اوج شلوغی بودم، اولین بچهام بود و داشتم آموزش تربیتی میدیدم همون پشت کار بود که به نظرم بهم کمک کرد. اینکه هیچ وقت استاپ نمیکردم و ادامه میدادم هر شب ساعت ۸ میرفتم ادیتامو انجام میدادم و از قبل محتواش رو نوشته بودم.
+اون موقع هم جلو دوربین نمیاومدین؟
– نه و دلیلشم بیشتر به خاطر مسائل اعتقادیم بود و الان هم با اکراه میام جلوی دوربین. اما خیلی آدم آنلاین هم نیستم و حتی اتاق فکرامون هم که مجازی بود رو حضوری کردیم و آدم ارتباط حضوری هستم. اما خب یه سری چیزها ارزش من بود و پای ارزش خودم ایستادم. اما اگه خانم ها میترسن جلوی دوربین بیان شاید یکم به خاطر ضعف اعتماد به نفس هست. حتی توی دوره هم من حدود یک ساعتی راجع به عزت نفس صحبت میکنم و اینکه این تمیز و مرتب بودن چه تاثیری روی عزت نفس شما داره.
+من یه تجربه بهتون بگم. یکی از کسایی که باهاشون کار میکردیم و ویدیو ازش گرفتیم و گفت خوب نیست. اما گفتیم بذار بره تدوین و تا الان سه دفعه کار رو تکرار کردیم و هنوز هم ویدیو رو برامون نفرستادن. فکر میکنم همون ترس از قضاوته هستش. داشتین می گفتین توی نظم و ترتیب بعد از اینکه اون دوره رو ران کردید و فروختید چیکار کردید؟
-درباره اینکه گفتید چطوری وایرال شدید، برای من جالب بود که تبلیغ ما به صورت حضوری و فیس تو فیس بود یعنی کلی از کسایی که اومده بودن دردوره فامیل بودن. و این خودش خیلی نکته خوبی بود. دومین باری که ما دوره رو جامع کردیم و ۶ ساعت رو به ۲۰ ساعت تبدیلش کردیم، با اینکه هفته دوم فیلترینگ بود ولی چون روی محتواش خیلی زحمت کشیده بودم ارائهاش دادم و خب تو اون شرایط که دیدم چقدر میتونه تو روحیه آدما تاثیر بزاره ارائه ش کردم.
+یعنی سال هزار و چهارصد و یک بود؟
-تایمش رو نمیدونم ولی میدونم هفته دوم فیلترینگ بود و اوضاع بد بود. خیلی امید نداشتم که دوره به فروش بره اما ما توی فاز اول به ۵۰۰ نفر دوره رو فروختیم!
تو دوره اول ۱۰۰ نفر و تو دوره دوم ۵۰۰ نفر فروش داشتیم و برای من جالب بود بیشتر کسایی که دوره دوم رو خریده بودن کسایی بودن که دوره اول رو هم تهیه کرده بودن و روی محتوا مطمئن بودن. گفتم دمشون گرم چون من نمیتونستم خیلی استوری بزارم و اگر میذاشتم هم بازخورد خوبی نمیگرفتم. نکته بعد اینکه بعدش اومدن بهم گفتن دمت گرم و خیلی تو روحیمون تاثیر داشت!
+الان چند تا دوره تو پیج تون دارین؟
-دوره اصلی مون که پازل نظم هست و ۲۰ ساعت آموزش داره و بسیار کاربردی هست.
+یعنی شما فکر میکنید کسایی که دوره رو خریدن بیشتر براتون تبلیغ کردن یا خود دوره؟
-دفعه اول به نظرم از خود دوره بود.
+چون خیلی از کسایی که دورهها رو تهیه میکنن اصلاً نمیبینند. حالا شما چون مخاطب تون خانمها بودن رعایت می کردین و سود کمتری می گرفتین اما من مثلاً دورههای چند میلیونی رو دیدم که بالای ۶۰ درصد مخاطبین اصلاً ندیده بودن و از چهل درصدی هم که دیده بودند بیست درصد شون تا انتهای دوره رو دیده بودن.
-در دوره ما اینطوری نیست. من خیلی رو دوره وقت گذاشتم و این مسئله که دوره چه جوری ارائه بشه، نحوه پشتیبانی ش چطور باشه و اینکه شما چطوری میتونید از این محتوا درست استفاده کنید.
+میایستید و حرف میزنید؟
-نه همش ویس هست. بعضیا میگفتن که نفس ما شاید نتونیم ویس ها رو گوش بدیم و خیلی تا حالا دوره گرفتیم اما من بازخوردهای گروه پشتیبانی رو که میدیدم کیف میکردم از اینکه چقدر کارهای دوره رو انجام میدن و من خود روند دوره رو اقدام گرانه چیدم.
+گروه پشتیبانی دارید؟
-بله و این چیزی هست که همه انجام میدن، اما نقطه قوت دوره من توی کاربردی بودن اون هست. چیزی که تو همین الان میتونی انجامش بدی. مثلاً میگفتن که من در کشو رو که باز می کردم فکر می کردم تو ایستادی داری باهام صحبت میکنی و از این لحاظ دوره کاربردی ای هست و میتونن کارایی که بهشون میگیم رو انجام بدن.
+تهیه دوره صوتی کار سختیه و اینکه الان همه دورههاتون صوتی هست.
-نه دوره حسادت ممنوع ما تصویری ضبط شد که البته اونم میگفتن ما حواسمون به صحبت کردن پرت میشده و بهتر بود که صوتی باشه.
+همه دورههاتون راجع به نظم و ترتیب هست؟ چون الان راجع به حسادت صحبت کردید.
-نکته خوبی رو اشاره کردید که حسادت از کجا اومد. من اومدم دیدم که دلیل این بی نظمی خونه ها انباشتگی زیاد اطلاعات کارها و…. هست. و اومدم سرنخ های انباشتگی رو پیدا کردم. یکی از این عوامل حسادت هست که مثلاً ما اومدیم یه دوره خریدیم که صرفاً از بقیه عقب نمونیم. من اومدم یه دوره ۳ ساعته برای حسادت برگزار کردم که خداروشکر خیلی خوب بود.
+یعنی دیگه حسودی نمیکنن؟
-حسودی هیچ وقت از بین نمیره فقط یکم میتونه شعله اش ملایم تر بشه. این ویژگی در خانم ها هست و بهشون یاد دادیم که چطوری می تونن برطرفش کنن و راهکار دادیم. اینم بهشون توضیح میدم که چه جوری باعث ایجاد انباشتگیهای مختلف می شه.
+چطوری هست ؟تیم دارین؟ وسایل متفاوت دارین یا خودتون تنها کار می کنین؟
-تا الان که نفس بوده و نفس، البته تیم تدوین داریم ولی خب کل محتوا با خودمه و از همکاری در زمینه محتوا با بقیه بازخورد خوبی نگرفتم، چون مخاطب دوست داره محتوای خود من رو ببینه و با محتوای اونطوری ارتباط خاصی نمیگیره.
+مشورت هم نمی گیرید؟
-چرا. الان محتوا نفسه در کنار یک تیم که ایده پردازی میکنن و اگر تایید بشه انجام می شه.
+محتوا با گوشی بوده یا سه پایه و دوربین؟
-یه سریاش تو استودیو بوده و آرشیو شده اما بقیه اش با گوشی بوده و میکروفون.
+چند نفر تیم دارید؟
-ده نفر اتاق فکر داریم، یه نفر دستیار نفس، دو نفر تدوین و دو نفرهم ادمین داریم. در مجموع ۱۵ نفر.
+کی بود که احساس کردین دیگه تنهایی نمی شه کار کرد؟ و اون دورهها رو هم با تیم فروختید؟
-تنهایی می شه اما تو برای رشد کردن مجبوری یکم کارت رو توسعه و گسترش بدی. بعد یه جایی شک می کنی و فکر می کنی نکنه کاراشباع شده و اون آدمایی که میان بهت میگن اینطوری نیست رو داری. باعث میشه ذهنت بازتر بشه و بتونی بهتر اقدام کنی.
+تبلیغات چه تاثیری در کسب و کارتون داشت؟
-تاثیر مهمی داشت. خیلی تبلیغات انجام ندادیم ولی نقش مهمی داشت.
+چی شد که ذهنتون رفت سمت تبلیغات؟ چون من انقدر کسب و کار دیدم که طرف رسیده به ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ تا بعد ۶ ماه دیگه رشد نکرده و اونجا به نظرم زمانی هست که باید تبلیغات انجام می داده.
-شاید انضباط ندارن. انضباط یعنی تلاش مستمر و وقتی آدما انضباط ندارن به نتیجه نمیرسن. شاید یکی از نقطه قوتهای نفس این بود که مستمر کار میکرد. خیلیا با من شروع کردن اما اونا استاپ کردن و من اومدم جلو.
+اگه به ۱۰ کار رسیده بودید و دوتا دوره فروخته بودید هم همین حرف رو میزدید؟ یا نه چون خوب دوره فروخته بودید فهمیدید که این مسیر مسیر خوبیه؟
-بازخورد بود دیگه. بازخورد چرخهای هست که تو قطعاً باید ازش استفاده کنی و اگر استفاده نکنی عقب میمونی.
+اولین بارکی تبلیغ کردین و سوالم اینه که اون دوره که خوب فروختید رو با تبلیغ براش رسیدید به اینجا؟
-بله، البته یه چیزی رو یادم رفت بهتون بگم که من همون موقع برای یک محصولی که استند چوبی بود، کلی وقت گذاشتم، طراحی کردم و سفارش دادم اما مخاطب خیلی نخرید. چون من خودم آدم فروش نبودم. چون خودم خیلی روش دقت می کردم و به نسبت زحمتی که می کشیدم بازخوردی که می خواستم نبود. میخواستم اینو بگم، اینطور نبود که من در مسیر بیفتم و بشکن زنان برم جلو. اونجا تبلیغاتم رو روی اون محصول میرفتم از ۵ کا، و از ۵ کا تصمیم گرفتم دوره بزارم. تبلیغهای ۲۰ ۳۰ تومنی به پیج های عمومی می دادیم. مثلاً به آقای عسگری که توی ایتا کار میکنن و خوشنویسی انجام میدن.
+پس تبلیغاتتون رو به پیجهای کوچیک دادین و همه اینفلوئنسر بودن؟
-نه عمومی بودن. یه بنر خیلی ساده هم درست کرده بودم که اگه می خوای خونت بهتر باشه نفس می تونه کمکت کنه.
+یعنی تبلیغ اینکه برید جلوی دوربین و معرفی کنید نداشتید؟
-نه تا الان نداشتیم.
+مگه میشه؟!
-بله به ضمانت من میشه! فقط بنر بود.
+و هرچی هزینه در میآوردید صرف تبلیغ میکردید؟
-نه اون موقع من یه دوره فروش وی آی پی آقای کلاته رو گرفته بودم. خیلی خفن پرزنت می کردن و انصافاً هم خیلی بهمون انگیزه می دادن و بی هیچ هم نبود. اون موقع می گفتن که تو هرچی که درآمد داری نصفش رو باید تبلیغ بدی و من تا دو سال پیش همین کارو می کردم. و اگر رفتی بالای ۱۰۰ کا ۳۰ درصدش رو باید بدی به تبلیغ. و من دقیقاً همین کارو کردم ولی آدمایی که با من شروع کرده بودن این کارو نمیکردن و پول رو می ذاشتن تو جیبشون یا سرمایه گذاری می کردن. ولی من میگفتم روی این کار سرمایه گذاری می کنم. واقعا هرچی در می آوردم ۵۰ درصد رو به تبلیغ می دادم. این ریسک رو کردم و توی ۸ ماه رسیدم به ۱۰۰ کا.
+اون موقع از جیبتون تبلیغ می کردین؟
-بله حدوداً ۳ تومن تا ۴ تومن. البته اون موقع تبلیغ ها مثل الان نبود و بازخورد ها بهتر بود.
+مخاطب اینستاگرام هم اون موقع بیشتر بود.
-الان دور و بر آدما پر از تبلیغ هست و تو باید خیلی سناریوی خوب و قوی داشته باشی که جذب خوبی داشته باشی وگرنه جذبت در حد معمولی هست. ولی خب من بسنده نمیکنم به اون معمولی و دنبال جذب خوب هستم. با اینکه کمال گرایی هست ولی شخصیت من اینطورهست.
+پس اگر بیزینسی خودش رو برسونه به ۱۰ کا و شروع کنه به تبلیغ شما چه نوع تبلیغی رو بهش پیشنهاد میکنید؟
-ما خودمون الان با اینفلوئنسرها به سبک برندینگ داریم کار میکنیم و پیجهای عمومی، اما اگر از ده کا میخواد شروع کنه، اگر در قسمت عمومی بره قیمتش براش مناسب ترهست.
+پس یعنی الان شما فقط تبلیغات اینفلوئنسری می رین؟
-نه عمومی هم میریم ولی تخصصمون رو اینفلوئنسر هاست.
+با همون پوستر؟
-نه سناریو میدیم بلاگرا برامون اجرا کنن. مثلا میگیم یه کوچولو از دوره رو پخش کنید و وقتی مخاطب حساس شد و پرسید که چی هست دوره رو معرفیش کنید.
+ از اینطور تبلیغ راضی هستید؟
-به نسبت هزینهای که می کنیم بعضیاشون آره بعضیاشون نه.
+شما برای پیجتون تبلیغ هم میگیرید؟
-خیلی کم اگر بترکون و خوب باشه، اگر علاقه شخصیم باشه اینطوری بهتون بگم. مثلاً کاربردی باشه و بدونم که استفاده میشه معرفی میکنم. کلاً تبلیغ نداریم مگر اینکه دوسش داشته باشیم. جمعهها هم میگیم کسب و کارهایی که زیر هزار نفرن هستن، خودم برای یکیشون سناریو میچینم و معرفی شون می کنم.
+هر حوزهای باشه؟
-حوزه ای که نفس تاییدش کنه.
+باید حتماً مخاطبین خانوم باشن؟
-ترجیحاً.
+حمایت هاتون اثربخش هم بوده؟
-تازه شروع کردیم. یه هفته هست داریم این کار رو میکنیم اما خب ما کارمون رو میکنیم. خداروشکر خوب بوده.
+تحصیلات دانشگاهی تون خیلی توی بیزینستون تاثیر داشته؟
-تحصیلات دانشگاهی ام هیچ تاثیری نداشته.
+پس چرا دارید ادامش میدید؟
+به خاطر رزومه در حقیقت. اما اگر بخوام بیشتر بگم ایده لو میره! فقط در همین حد که میخوایم یه چیز جدید ارائه کنیم. البته الان که دارم داخلی می خونم هدفمند می خونم. ولی اگر بگیم اولش برای شروع کارم خیلی کمک کرده، نکرده.
-توسعه فردی خودتون چطوره؟ مثلاً این بحثهای دانشگاهی روانشناسی مثل حسادت رو که خودتون فرا نگرفتید چطوری آموزش می بینید؟ این نظم توی زندگی خودتون هم پیاده شده؟
-بله کتاب زیاد میخونم، نمیخوام بگم که همه چیز ۱۰۰ ،خوب و عالیه چون این محتوای زرد هست، اما همه آدما نیاز دارن که یه سری روزا به خودشون استراحت بدن و یه سری کارا رو انجام ندن. ولی سعی کردم در اکثر موارد این نظم برقرار باشه و برای من که همه از به هم ریختگی اتاقش شاکی بودن خیلی فرق کرده.
+برای توسعه فردی چطور؟
-برای توسعه فردی، من چون رویکرد اعتقادیم قوی هست سه تا کلاس اعتقادی در هفته دارم. مثلاً میرم این مباحث روانشناسی رو در بستر دینی هم بررسی میکنم.
+آها یعنی روانشناسی دینی؟
-بله دقیقاً. حالا نه صرفا روانشناسی دینی، مثلاً تفسیر نهج البلاغه و قرآن رو دوست دارم و یه سری آموزشها میگیرم. میتونم اینا رو به هم مرتبط کنم. صرفاً در یک بعد آموزش نمی بینم. صرفاً کتابخوانی به تنهایی هم نمی تونه خیلی علم بهت اضافه کنه. اما یه ساعت مطالعه تخصصیم رو حتماً صبح ها دارم و این هیچ وقت از بین نمیره مگر اینکه از شیوه ای به شیوه دیگه تغییر کنه. یعنی مثلاً کتاب صوتی میشه یا فیزیکی.
+پادکست هم گوش می دید؟
-نه. کتاب رو استفاده می کنم. چون پادکست یکم پراکنده هست و برای همین من کتاب رو ترجیح میدم. یک ساعت این شکلی، نیم ساعت تربیتی هم حتماً دارم. چون یه پسر ۵، ۶ ساله دارم و باید برای اون یه سری آموزشها رو دریافت کنم و اگه تاثیر داشته باشه رو زندگیم به نظرم اینا همه توسعه فردی محسوب میشه. کلاس ها هم که خدمتتون گفتم و خیلی با آدمهای این تیپی مثلاً روانشناس ها و کسایی که روی رفتارشناسی کار می کنن در ارتباط هستم و صحبت می کنم. قبل از هر دورهای که برگزار بشه دوره از یه سری فیلترها عبور میکنه. درباره سرفصل ها و محتوا مشورت می کنم و استاد های خوب در این زمینه دارم.
+شما دوره های حضوری هم دارید؟
-یه سری دورهمی با بچه های دوره داشتیم. بچه هایی از دوره نفس که خود دوره رو شرکت کردن و مشهد هستن، از بینشون گلچین می کنیم حدود ۱۰ ۱۲ نفر و میان با هم صحبت می کنیم، یه سری ارائه آموزشی براشون دارم و بازخورد می گیرم. کلاس های آموزشی مون هم انشالله به زودی برقرار می شه.
+برای این دوره های آموزشی که زحمت کشیدید، شده به جایی برسید که ولش کنم و دیگه ادامه ندم؟
-بسیار زیاد.
+مثلا کی؟ چون من مثلاً خودم یه دختر ۶ ساله دارم و خانمم هم مثل شما برای دوره های تربیتی وقت می ذاره و طبیعتاً اگر بخواید بیزینس داشته باشید باید براش زمان بزارید.
-خیلی پیش میاد. نمیتونم موقعیت دقیق بهتون بگم. مثلاً درس و دانشگاهم شروع میشه و مشغله دارم و میگم بهتره یکم استپ بزنم و ادامه ندم. حتی یه دفعه میخواستم کلاً پاکش کنم. یه سری ادمینم یه کاری کرده بود که پیج از دسترس خارج شده بود و پریده بود و من با خوشحالی می گفتم که پیجم رفته!
+به چه دلیل؟
-به خاطر همین حس همه از من بهتر هستن و همه از من جلوترن. با خودم گفتم پیجم پرید و بریم با یه موضوع جدید شروع کنیم.
+یعنی هر لحظه ممکنه پاکش کنید خب بدینش به ما! مثل اون مثالی که میگن میخوام این گوشی رو از پنجره بندازم بیرون و میگی ما بریم پایین پنجره بایستیم! از همون بیش فعالی هست که دارید؟ اختلاله؟ ازش ویدیو هم ساخته بودید.
-شما باید بگید!
+آره من خودم بیش فعالم.
-پس ما آدم های مناسبی نیستیم برای صحبت کردن با هم.
+چون ما الان داریم با یه مجموعه مغز و اعصاب کار می کنیم و روی پاورپوینت شون دیدم علائم بیش فعالی رو زدن. و از ۱۲ علائمی که زده بود من حدود ۱۱ علائم رو داشتم. یه ذره توضیح میدین راجع بهش؟
-توضیح نمیدم راجع بهش چون اگه کامنتهای اون ویدیو رو دیده باشید بازخورد خوبی نگرفت و می گفتن شبیه انگ زدن هست.
+البته اختلالی هست که هر کسی ممکنه داشته باشه مثلاً خود من سینما که با خانواده میرم نمیتونم بشینم و میام بیرون.
-من خودم تو کلاس های دانشگاه همینطوری ام و بلند میشم میرم بیرون و قدم میزنم.
+من این سوال را از همه کسایی که تو پادکست هستن میپرسم. به نظرتون آینده نفس چطوره و آیا آینده ای براش برنامه ریزی کردید؟ دوست دارید نفس به کجا برسه و چه آیندهای رو براش در نظر میگیرید؟ چند نفر تا حالا دانش پژوه داشتید؟
-هشت هزار نفر.
+خیلی رقم خوبیه، برنامه تون چیه برای ۱۰ سال آینده نفس؟ اصلا فکر کردید بهش؟
-یکی از اهداف متعالی نفس که با همین هدف شروع کردیم به کار کردن، اینه که به خانم های خونه دار کمک کنه با برنامهریزی درست و خالی کردن وقت شون بتونن تو حوزه دلخواه شون پیشرفت داشته باشن. در اصل برای پیشرفت خانوم ها اومدیم و اینکه فقط بخوایم خونه رو مرتب کنیم خیلی بخش کوچیکی از هدف کلی هست. هدف کلی مون رشد خانم هاست و اینکه ازدواج کردن و بچه دار شدن به این معنی نیست که دیگه تو خونه بمونن و می تونن رشد کنن. در ۱۰ سال آینده انشاالله به مجموعه ای تبدیل می شیم، یه مجموعه نظماسیون که تا حالا نبوده. چیزی که بهش فکر کردیم نظم یار هست که قراره نیروهای زیادی بهمون ملحق بشن و کمکمون کنن. کمک کنیم اون باگ هایی که خانما دارن رو رفع کنن. مثل مامای همراه که به همراه خانم باردار هست و کمکش می کنه ما بشیم یه متخصص که کمک خانم ها باشیم. نظم رو توی خونه شون برقرار می کنیم و به روتین سازیشون کمک می کنیم و کمک کنیم که اون خانواده رشد کنه.
+بحثهای ادمینی که برای پیج انجام می دید رو خودتون خود جوش یاد گرفتید یا آموزش دیدید؟
-من کلاً خیلی به آموزش اعتقاد دارم و باورم اینه که هرجا بخوای رشد کنی باید آموزش ببینی و همه چیز الان مهارتی شده. ادمینی هم جدای از این مسئله نیست و من هنوزم که هنوزه خودم دوره شرکت می کنم. مثلاً نمی گم خب استوری گذاشتن رو یاد گرفتی، پس دیگه نمی خواد دوره تولید محتوا شرکت کنی. همین الان دارم توی یک دوره شرکت می کنم و بیشتردوره ها رو آنلاین خریداری کردم و شرکت کردم. برای ادمینی هم قطعاً آموزش رو از کسایی میگیرم که آموزش دیدن در این حوزه، و یه مهارتی دارن.
+پس دوره آنلاین بیشتر شرکت کردید؟
-بله.
+من نکاتم تموم شد. در این حوزه اگر نکتهای دارید می تونید بفرمایید.
-یه نکته خیلی مهمی که من توی کتاب آقای برایان تریسی خوندم و خیلی دوست داشتم و توی پیج هم گذاشتم این بود که ایشون گفتن من با کسی که هزار اصل موفقیت رو نوشته صحبت می کردم و ازش پرسیدم اگر از بین این هزار اصل یک اصل مهم تر باشه اون کدومه؟ و ایشون گفت نظم داشتن. اگر نظم داشته باشی می تونی از اون ۹۹۹ تای دیگه استفاده کنی. و این برای خود من خیلی تاثیر گذار بود و به نظرم بخشی هست که آدم ها باید بهش بپردازن. چه توی کسب و کار چه تو خونه و چه توی زندگی شون.
+خیلی ممنون. خیلی خوش اومدین. ممنون که دعوت ما رو پذیرفتین. خود من خیلی چیزی یاد گرفتم. مثلاً اینکه بیش فعال هستم و باید برم درمانش کنم!
اما یه ویژگی دیگه که بیش فعال ها دارن مثلا اینه که خیلی دیر خسته میشن و اگر به هدفشون فکر کنن و نظم داشته باشن می تونن خیلی از آدمای عادی موفق تر باشن.
-دقیقاً همینه که آدما به من میگن تو چطوری می تونی؟ یکم استراحت کن و بخواب!
+اما یه خطری هم داره و اینه که چون خیلی می خوان کانال های متفاوتی رو تجربه کنن، اگر نتونن این رو مدیریت کنن میشن اقیانوسی با عمق یک متر. اما اگر روی کاری متمرکز بشن خیلی موفق هستن و من کلی آدم بیش فعال دیدم که ترکوندن چون هیچ کسی نمیتونه اندازه اونها فعالیت داشته باشه. فکر کنم شما هم که به اینجا رسیدید بابت همین موضوع بوده.
-و تلاش مستمر.
+بله و تلاش مستمر هم خیلی تاثیر داره. خیلی ممنون که دعوت ما رو پذیرفتین. خسته نباشید و خدانگهدار.