+سلام به همه دوستان رسیدیم به قسمت بیست و یکم پادکست راه پله پادکستی که قراره تجربه آدم‌های مختلف در حوزه‌های مختلف بشنوه و ازشون الگو بگیره و در واقع تجربه کسب کنه که بتونیم مسیر آیندمونو خیلی بهتر پیش ببریم. مهمانی که امروز داریم اصلاً نیاز به معرفی نداره چون قطعاً خیلی کلیپ‌های باحال و جذاب و درجه یک ازشون در فضای مجازی استان اینستاگرام دیدیم و من خیلی بدون مقدمه وارد بحث میشم مهمون امروزمون سرکار خانم آوا داوودی هستن، خیلی خوش اومدین.
-مرسی، ممنونم. سلامت باشید.
+ممنون که دعوت ما رو پذیرفتین، می‌دونستم خیلی هم شلوغ هستید، الحمدلله محتوا هاتون همه پشت سر هم هست، ولی ممنون که اومدید. چه خبر این روزا چه کاری انجام می‌دین درگیر چه کاری هستین؟
-درگیر کارهای متفاوت هستیم، صبح تا شب درگیر و مشغول فیلمبرداری هستیم.
+خیلی هم عالی من به دوستان گفتم که ما تقریباً ۶ ماه پیش از خانم داوودی وقت گرفتیم که بیان پادکستمون، داشتید مهاجرت می‌کردید به ایتالیا و نشد در خدمتتون باشیم. می‌خواید دوباره برگردید یا هستید؟
-نه ماه پیش بله، فعلاً هستیم تا کارامونو درست کنیم و بعد برگردیم، ببینیم چی پیش میاد.
+ما خوش شانس بودیم که در خدمت شماییم. یه توضیح مختصر بدید از خودتون خانم داوودی. اهل کجا هستید؟ چند سالتونه و چی خوندید بحث سینما و… تا من توضیحات بعدی رو بدم.
-سلامت باشین اگه یکی یکی راجع بهشون صحبت کنیم بهتره.
+حتما، اهل کجا هستید و چند سالتونه؟
-من اهل اصفهانم اما سال ۸۸ تقریباً اومدیم مشهد اما اصالتاً اهل خراسان هستیم.
+یعنی اصفهان به دنیا اومدید؟
-بله و تا دوران دبیرستان اونجا بودم در دوران دبیرستان اومدیم مشهد و اینجا موندیم.
+بسیار هم عالی خانم داوودی فکر کنم در دسته‌بندی تولید محتوا اینستاگرام شما در دسته واینرها قرار می‌گیرید، یعنی کسی که تولید محتوای جذاب با فضای کمدی داره و یه سری نگاه‌ها رو متوجه خودش می‌کنه، از این فضای واینری و وقتی که براش می‌ذارین و خروجی که داره خودتون راضی هستین؟
-بله خداروشکر.
+یعنی شما قبل از اینستاگرام این فضا رو به چه صورت داشتید؟! گفتید کارگردانی خوندید؟
– ببینید اصلاً مسیر به چه شکل بود؟! من در دبیرستان تجربه خوندم، اما عاشق فیلم و بازیگری بودم و روزی نبود که من در فضای خودم این کارهارو انجام ندم. وقتی اومدیم مشهد سال‌های دبیرستان بود، فیسبوک خیلی روی بورس بود، یادمه خانم پوران درخشنده یه تست بازیگری گذاشته بودن و من توی کامنت‌های اون پست یه لینکی پیدا کردم و به عکاس پروژه ایشون پیام دادم. این ذهنیتم خواهرم در من ایجاد کرده بود و می‌گفت همیشه باید ارتباطات تو قوی نگه داری چون اون ارتباطه که تو رو به جایی می‌رسونه. من با آقای مقدم آشنا شدم که ایشون در رادیو تلویزیون مشغول کار هستن. یه پروژه‌ای داشتم که قرار بود آقای دولتشاهی بیان مشهد و یه پروژه سینمایی تهیه کنن. من از بچگی در دوران مدرسه همش مجری بودم ولی عاشق بازیگری بودم.
+یعنی اون علاقه بود.
-بله و از بچگی اگر مراسم بود من مجریش بودم و یادمه اگر جشنواره‌ای در این زمینه‌ها بود من تنها بچه ای در مدرسه بودم که در سه لاین مختلف بودم. این گذشت و قرار بود یه فیلم برای مرکز سما در مشهد ساخته بشه، با من تماس گرفتن طبق اون آشناییتی که ایجاد شده بود و گفتن یک سری بچه‌های کوچیکی هستند که باید باهاشون تمرین بازیگری بشه، اونا تهران بودن و کسی در مشهد نبود. اون موقع من سنی نداشتم و مدرسه‌ام تازه تموم شده بود. مسئولیت این بچه‌ها رو دادن به من تا اینکه خودشون برای فیلمبرداری بیان مشهد.
+یعنی شما بهشون تمرین بازیگری بدین تا بیان؟! خودتون تا اون موقع هیچ دوره‌ای شرکت نکرده بودین؟! فقط علاقتون بود و تمرین شخصیتون؟
-بله همین. من دو سه هفته میرفتم پیش اون بچه‌ها و با مدیر مدرسه هماهنگ شده بود و خودم هم در دوران مدرسه تئاتر مدرسه‌ای کار می‌کردم. تئاتر حرفه‌ای کار نکرده بودم اونجا استارتش خورد و اونجا منشی صحنه بودم. این ادامه پیدا کرد دستیار کارگردان شدم بعد دوباره منشی صحنه شدم، و بعد بازیگری فیلم‌ها رو خودم انجام دادم و همینطور رفت جلو و من برای این پروژه‌ها میرفتم تهران اما مادرم خیلی مخالف بود.
+می‌گفتن از درستون می‌افتین؟
-هم اون بود و هم می‌گفتند من فضای سینما رو دوست ندارم و دوست ندارم تو در فضای سینما کار کنی. من موقع کنکورم بود و گفتم یا بازیگری می‌خونم و یا اصلاً درس نمی‌خونم. حتی پذیرش گرفته بودم از دانشگاه مسکو که برم دندانپزشکی بخونم، اما نرفتم و دو سال نشستم تو خونه و دانشگاه نرفتم تا اینکه اجازه دادن که کنکور هنر بدم. اما اتفاقی که افتاد اون سال پذیرش بازیگری نداشتن و فقط رشته‌های دیگه مثل کارگردانی، تدوین و… بود، که من کارگردانی رو ترجیح دادم چون چند واحد بازیگری گذرونده بودم و مرتبط بود. خلاصه دو سال تهران زندگی کردم و استادای خیلی خوبی داشتم.
+قبل از دوره تحصیلتون یا همزمان؟
-هم قبلش و هم در طولش. خانم مهتاب نصیری، آقای محمد رحمانیان، آقای حمیدرضا آذرنگ، دوره های همه رو رفتم و اتفاقات خوبی همچنان می‌افتاد.
+یه چیز جالب بگم الان قسمت بیست و یکم پادکست هستیم و این دو موردی که شما بهش اشاره کردین یعنی علاقه و استمرار برای همه دوستانی که در پادکست ما تشریف آوردن مهم بود و همه رفته بودن دنبال علاقه‌شون.
-دقیقا، اون زمان مثل الان اینستاگرام نبود، اینستاگرام فضای خوبی رو برای آدم هایی که استعداد دارن فراهم کرده اما اون زمان همچین چیزی نبود لی به من می‌گفتند که رشته‌ای به این خوبی رو ول نکن و داخل رشته‌ای نرو که معلوم نیست چه اتفاقی می‌افته، اما من می‌دونستم اگر هر رشته دیگه‌ای بخونم حالم خوب نیست. هیچ چیزی مثل بازیگری و فیلم نمی‌تونه حال منو خوب کنه مثلاً الان برای بحث اقتصادی که کار تبلیغاتی انجام میدم، در نهایت زمانی حالم خوبه که دارم یک نقشی رو بازی می‌کنم. اونجا حالم خوبه و دارم کار درستی و انجام میدم.
+کارهای تبلیغاتی تون هم همینطور انجام می‌دید درسته یادمه آخرین باری که باهاتون صحبت کردم گفتید اینطور کارهایی که بازیگری دارند برای مخاطب بهتره و بیشتر باهاش تعامل می‌کنه، هرکسی دنبال علاقش رفته خیلی زودتر رشد کرده، می‌دونید چه مسئله ای داره خانم داوودی؟
من یه صوتی گوش می‌کردم. که طرف جراح قلب بود و آقا بود اما علاقه به خیاطی داشت و می‌گفت وقتی خیاطی می‌کنم حس خوبی دارم. من خودم مسیر عجیبی رو رفتم و یهو همه چی رو ول کردم و رفتم به سمت علاقم. اما میگم وقتی کسی کاری که علاقه داره رو انجام میده، اون کار ممکنه فراز و نشیب هم داشته باشه مثلاً بی‌پولی، یا مسائل حقوقی و اگر اون علاقه نباشه احتمال اینکه طرف شکست بخوره خیلی بیشتر هست. یعنی کسایی که می‌بینی هی مسیر زندگیشونو عوض میکنن یا اون علاقه رو پیدا نکردن یا می‌ترسن برن سمتش.
اگر علاقه باشه به نظرم آدم خیلی زود رشد می‌کنه. من خودم در ۲۰ قسمت قبلی پادکست از خیلی از افراد شنیدم که وقتی بر اساس علاقه‌شون جلو میرن خیلی اتفاقات بهتری می‌افته. بحث علاقه شد، شما دوست داشتین به جای کدوم بازیگر تو کدوم فیلم بازی می‌کردید؟! فیلم سینمایی هم تا حالا بازی کردین؟!
-نه سریال بازی کردم.
+اسمش چی بود؟
-اسمش خاطرم نیست، برای شبکه نسیم بود و پخش شده.
+فیلم سینمایی بازی میکنید؟
-چرا که نه. درباره اون سوالی هم که پرسیدین من برمی‌گردم به نوجوانیم رو نگاه می‌کنم عاشق فیلم درباره الی بودم، و از مدرسه که میومدم بارها و بارها می‌شستم و اونو نگاه می‌کردم، عاشق نقش خانم فراهانی بودم.
+خیلی خوب. یه نکته، بچه ها وارد این فضا که می‌خوان بشن، چون حوزه تون نزدیکه می‌پرسم، اگر بچه‌ها بخوان وارد بحث تولید محتوا بشن حتماً باید ذاتاً این ژن رو داشته باشن، یعنی مثل شما که گفتین همه چی رو رها کردین، دو سال تو خونه موندین و مسکو نرفتین، حتما باید این ژن رو داشته باشن؟! مثلاً یه آدم درونگرا می‌تونه موفق بشه و بازیگر بشه؟
-خیلی ربطی به درونگرایی و برون‌گرایی نداره، آدم‌های درون‌گرای در این حوزه داریم که به شدت هم موفق هستند اگر المان‌ها رو داشته باشند یا بتونن کسب بکنند می‌تونن. من به کودکیم که رجوع می‌کنم خودم آدم به شدت خجالتی بودم و یک ساعت پشت در می ایستادم و نمی‌تونستم سلام کنم. حتی من در دورانی که در مشهد تحصیل می‌کردم یه هم دوره‌ای داشتم که بازی خوبی نداشت اما با استمرار انقدر تلاش کرد که الان آدم موفقی در این حوزه هست.
+بسیار عالی خانوم داوودی، کی وارد فضای اینستاگرام تولید محتوا و فیلم و سریال شدید؟
-اینستاگرام چند تا مرحله داشت اگر بخوام بهتون بگم. چون قبل از این کارای گویندگی انجام می‌دادم و آشنایی من با آقای شفیعی هم از همون زمان بود.
+کلیپ های تبلیغاتی؟
-بله. و بعد از اون من در ابتدا پیج خودمو نداشتم و کارای اجرا رو در اینستاگرام انجام می‌دادم و با شرکت‌های تبلیغاتی کار می‌کردم. بعد از اون مدل میکاپ شدم. اینا همزمان با هم می‌رفت جلو و بعد از اون وارد حوزه واینری شدم.
+راضی هستید از فضا؟
-دوسش دارم بله.
+البته شما بحث علاقه رو دارین اما بعضیا هستند که یه گوشی آیفون می‌خرن و فکر میکنن که الان می‌تونن کار انجام بدن و بعدشم پیج رشد کنه و تبلیغات بگیرن، همینقدر راحت میشه؟
-میشه از اینستاگرام پول درآورد اما صرفاً به این نیست که تو یه گوشی و یه چهره و سر زبان داشته باشی، خیلی استمرار و هوش می‌خواد. تلاش می‌خواد شما به یه لول و مرحله که برسی تلاش بیشتری می‌خواد اما سختی کارش از بیرون دیده نمی‌شه. چون هیچکس نمیاد سختی کارو نشون بده و یه بعد خاص رو نشون میدیم.
+اینجا یه نکته‌ای رو اشاره کنم یه بلاگر تکنولوژی به من می‌گفت که شما چندین نفر دورتونو می‌بینین که موفق شدن و دارن تولید محتوا و کسب درآمد می‌کنند و حس میکنید همه موفقن اما اون چند هزار نفری که شروع کردن و شکست خوردن رو نمی‌بینید به قول شما اون افرادی که استمرار داشتن و تلاش داشتن موفق شدن. چون من خودم دوره آموزش تولید محتوا دارم و به کسایی که میان و میگن اومدیم تولید محتوا کنیم میگم که فکر نکنید با یه گوشی می‌تونید تولید محتوا انجام بدید و بلاگر بشید، سخته. حداقل باید یه چیزی داشته باشی که آدما فالوت کنن و دنبالت کنن مخصوصاً الان که خیلی هم آدم در این زمینه زیاد هست.
با خیلی از آدم‌هایی که فالوور زیاد دارن در اینستاگرام صحبت کردم و اینو متوجه شدم که وقتی کامنت منفی می‌گیرن خیلی اثر بدی روشون می‌ذاره. شما هم کامنت منفی می‌گیرین و چطور برخورد میکنید؟! اثر منفی براتون می‌ذاره یا بلاکشون میکنید؟
-اتفاقا در راه که داشتیم میومدیم راجع به همین صحبت کردیم خدا رو شکر من خیلی کامنت منفی نمی‌گیرم. اوایل که می‌گرفتم شاید چند تا، در لحظه درگیر این می‌شدم که چرا این حرفو به من زده اما الان فقط بهشون می‌خندیدم و حتی پاک هم نکردم گفتم باشه، نظرشون هست.
+خیلی هم عالی. اما این یه مشکلی هست برای افراد. آدم مریض در فضای مجازی زیاده بعضیا از حسادتشون میان کامنت می‌ذارن و من حتی ازشون پرسیدم که اگر از من خوشتون نمیاد چرا منو دنبال میکنید و جواب نمیدن! اما استوری که می‌ذاشتم میومدن تخریب می‌کردن!
شما گفتین یکی از مسیرهای کسب درآمدتون از اینستاگرام هست درسته؟ از درآمدش راضی هستین؟ اگه یه روزی بلند شیم و ببینید پیج اینستاگرامتون پاک شده چیکار میکنید؟
-بله از درآمدش راضیم سعی می‌کنم پیج رو برگردونم البته عصبانی میشم.
+الان چقدر فالوور دارید؟
– دویست و شصت هزار نفر
+اگه این اتفاق بیفته چی؟
-تلاش می‌کنم برش گردونم اگه نشه دوباره از اول شروع می‌کنم.
+میشه دوباره برش گردوند و فالوور جذب کرد؟
-صد در صد. خیلی ها این اتفاق براشون افتاده و بعد بیشتر رشد کردن.
+از مهدی شجاری در موگونیوز یه پادکست گوش می‌کردم و ایشون ۲ میلیون فالوور دارن و تولید محتوا میکنن در بحث تکنولوژی. ایشون می‌گفتن من صبح‌ها که بلند میشم اولین کار پیج اینستاگرامم رو چک می‌کنم و این استرس رو دارم که پاک بشه.
یکم راجع به کار و ارتباطتون با آقای شفیعی هم توضیح بدید.
– بله حتماً. من دبیرستانم که تموم شده بود آقای شفیعی کار تبلیغاتی انجام می‌دادن، در یک شرکت تبلیغاتی و در بحث دوبله و صداگذاری. از طریق خواهرم که اونجا کار می‌کردن باهاشون آشنا شدم و بعد کار تبلیغاتی با هم انجام دادیم و اولین درآمدم رو از ایشون گرفتم ۴۰ هزار تومان. سال ۸۹ یا ۹۰. سیزده یا ۱۴ سال شاید می‌گذره و برای گویندگی بود. گذشت و چند وقت پیش آقای شفیعی داشتن یاد خاطرات می‌کردن. من اون زمان اگر هم کاری انجام می‌دادم هزینه دریافت نمی‌کردم به خاطر اینکه کارآموز بودم و برام رزومه می‌شد اما اون ۴۰ هزار تومن رو که دریافت کردم خیلی خوشحال بودم و می‌گفتم مسیرم شروع شد. آقای شفیعی می‌گفتند برای اون ۴۰ هزار تومان که به شما دادم من رو توبیخ کردن. چون می‌گفتن کارآموزها پررو میشن. اما خب ایشون خیلی آدم خوبی هستن.
+آقای شفیعی آدم بد اخلاقی هستند یا مثل استوری‌هاشون آدم طنزی هستن؟
-بد اخلاق نیستن آدم جدی ای هستن.
+شما حتماً باید توی پشت صحنه کلیپ‌هاتون خیلی باید خندیده باشین. اگر خندتون بگیره چیکار می‌کنین؟
-هیچی می‌خندم تا تموم شه!
+اون ماهیتابه‌ای که تو سر آقای شفیعی می‌زنین هنوزم هست؟! الان فکر کنم لنگ دمپایی شده.
-بله هنوزم هست! اون روز البته ما یادمون رفته بود ماهیتابه رو ببریم.
+پنج تا از طنز پرداز های درجه یک ایران رو در رویکرد واینری بخواید بگید چه کسانی هستند؟! حتما یکی شون مجتبی شفیعی هست.
-همه شون خوب هستن، اما ایشون بهترین واینر ایران هست، به شدت کار های متفاوتی رو انجام میده، خودش یه سبکی رو ایجاد کرده که خیلی ها از اون سبک دارن پیروی میکنن.
چیشد از ایتالیا سر در آوردین؟! بعد از ازدواج رفتین؟
-بله کار میلاد جان پنج سال بود اونجا بود و همه زندگی شون اونجا بود. منم باید میرفتم
+اینکه مشهد نبودید به کارتون لطمه نزد؟
-البته، شرایط کاریم به اندازه اینجا راحت نبود چون من اینجا ارتباطات دارم و تیم دارم اما اونجا نداشتم.
+زمانی که اونجا بودین چیکار می‌کردین؟
-کم کار شدم کار کمتری انجام می‌دادم و میلاد جان بهم کمک می‌کرد که پیج رو حفظ کنم.
+کار کلیپ سازی هم اونجا با هم انجام دادید درسته؟
-بله اولش یه سری کلیپ از ایران داشتم که بارگذاری کردم و بعد برنامه‌ریزی کردیم، کلیپ‌ها رو منتشر کردیم و بازخورد خوبی هم گرفت. بعضی‌هاش میلیونی ویو گرفت.
+قراره برگردین یا کلاً اونجا هستین؟
-قراره اینجا باشیم تا کارای سربازی همسرم درست بشه و بعد برگردیم اما پایه مون اینجا باشه.
+پس برای همیشه از ایران نمیرید؟
-نه.
+خب خداروشکر. تا حالا شده یه کلیپی برای کسب و کاری بسازید و بعد اون کسب و کار خیلی رشد کنه؟
-بله و الان دوباره درخواست دادن. مقدار کسب و کارشون خوابیده بود و درخواست استوری داشتند که با صحبت‌هایی که کردیم قرار شد براشون پست کار کنیم. و خدا رو شکر بعدش دیگه جای سوزن انداختن نبود.
+یعنی بعد اون کلیپی که شما براشون کار کردین؟
-بله و بعد جشنواره محدود گذاشتن، و همه محصولاتشون فروش رفت. آدم واقعا لذت میبره همون مردم می‌تونن از خدمات استفاده کنند هم کسب و کار به مردم معرفی میشه.
+خانم داوودی شما حتماً با خیلی از بلاگرا دوست هستید و با هم آشنایید، چه پیج واینری برای دادن تبلیغ خوبه چون بعضی اوقات ما تبلیغ میدیم، و نه تنها سود مثبت نداره بلکه منفی هم هست.
-این خیلی به پیج واینر بستگی نداره و به اون بستر و تخفیفی که در نظر گرفته بستگی داره. مثلاً آرایشی بهداشتی مبل و… خیلی زیاده اما کی برنده بازاره؟! اون کسی که بتونه هوشمندانه عمل کنه. من برای اون مجموعه تبلیغ می‌ذارم اما اگر مشتری توی اون پیج چیز خاصی برای ارائه نبینه تبلیغشون اون بازخوردی که می‌خوان رو نداره. حتماً باید چرایی قوی داشته باشه. چون هم بقیه اون محصول رو دارن و هم من. چرا باید محصول از فروشگاه من تهیه بشه؟! اگه چرایی قوی تری داشته باشه مخاطب سمت اون می‌ره.
+اگر برای کسی تبلیغ بزارین براتون مهمه که بازخورد بگیره یا نه، چون من یادمه با خودمون که صحبت می‌کردید حدود ۲۰ دقیقه راجع به این مسئله صحبت کردیم.
-نه برام مهمه. چه خودم و چه ادمینم. به این خاطر که کسی که هزینه می‌کنه دوست داره بازخورد داشته باشه، و ما راهنماییشون می‌کنیم اما بعضیا گوش میدن و بعضی‌ها نه. همین دیروز یه مورد داشتیم که بهشون پیشنهاد دادیم اما کار خودشون رو ترجیح دادن.
+راستی فضای اینستاگرام در ایتالیا چطوره اونا هم وابسته شدید هستن؟ یعنی مثلاً مثل ایران با وجود محدودیت‌ها، آمار های رسمی میگه مردم استفاده میکنن.
-بله طبق تجربه من، وقتی از پیج ایتالیایی خرید می‌کنم خود اینستاگرام پیج ایتالیایی خیلی به من پیشنهاد داد و کار و فعالیت دارن و مردمشون استفاده میکنن.
+اما خب اینستا باز نیستن؟
-مثلاً من خودم چند تا دوست مدل دارم که توی پیجشون فعالیت دارن رزومه می‌ذارن، استفاده میکنن.
+سوال اینه که اونجا برای انجام تبلیغاتشون هم مثل ایران هزینه میکنن؟
-چیزی که من دیدم اینه که فکر می‌کنم این قابلیت در ایران فیلتر باشه اما پیج‌ها ممکنه به خود اینستاگرام تبلیغ بدن و اینستاگرام خودش براشون تبلیغ رو انجام بده.
+شما روتین خاصی دارین در زندگیتون؟ یعنی مثلاً صبح‌ها کاری انجام بدین یا در طول روز؟
-خیلی درگیر کاریم، صبح میریم و شب برمی‌گردیم، ولی عادت دارم هر شب موقع فیلم دیدن بخوابم. یا فیلم رو ببینم بعد بخوابم.
+پس فیلم رو خیلی یادتون نمیاد؟
-چرا الان یادمه مثلاً سریال دارک متر رو خیلی دوست داشتم.
+این براتون کارزدگی نمیاره که خیلی مدت طولانی کار می‌کنین؟! یا علاقه دارین؟
-نه دوست داریم کار کنیم و مهاجرت کنیم.
+اگه یه اتفاق عجیبی در زندگی تون بیوفته، مثلا پونصد میلیارد نقد بهتون بدن چیکار میکنید؟
-خیلی خوشحال میشم، کسب و کار راه میندازم، خونه میخرم، فیلم میسازم.
+یک فیلم می‌سازید و خودتون نقش اول میشید! اگر این پادکست برای شما بود چه کسی رو دعوت می‌کردید و ازش چی میپرسیدید؟ مثلا من خودم دوست دارم مهران مدیری رو دعوت کنم.
-آقای مدیری رو، نابغه هستن.
+خودم سبک و استایل کارگردانی شون رو دوست دارم. نظرتون راجع به پادکست چی بود؟
-خیلی خوب و عالی و دوستانه.
+مهمان بعدی مون چه کسی باشه از نظرتون؟
-باید لیست بدین اولویت بندی کنم.
+مصطفی آزاد میاد؟! خیلی دوست دارم تجربیات شون رو بشنوم. با ایشون همکاری داشتید؟! الان تموم شده البته. خیلی ممنون اگر نکته ای دارید بفرمایید. ممنونم از حضورتون.
-آرزوی موفقیت دارم براتون. نکته ای که در روزهای سخت در ذهنم مرور میشه اینه که تنها راز موفقیت دوام آوردن است. در مسیر مون دوام بیاریم.
+خیلی ممنون از توجهتون، موفق باشید.
